از دید دیگران، حمیده هیچ مشکلی ندارد. بیست و شش ساله است و ظاهر جذابی دارد. در محیط اداره خوش اخلاق و در انجام وظایفش از دقت خوبی برخوردار است. مجرد است و علاقه ای هم به ازدواج نشان نمی دهد. هرگز در محافل زنانه ای که همکاران در خانه هایشان برگزار می کنند شرکت نمی کند و هر بار بهانه ای می آورد.
اواخر هر ماه، کار شرکت زیادتر و فشار کاری بیشتر می شود. در این روزها اگر به رفتار حمیده دقت کنید، متوجه می شوید رفتارهای عجیبی دارد. مدام به پیشانی اش دست می کشد و با سربندی که همیشه زیر مقنعه به سر دارد، بازی می کند و دستشویی رفتن هایش هم بیش از اندازه طول می کشد. حمیده در دستشویی را که از داخل قفل می کند، مقنعه و سربندش را درمی آورد و شروع به کندن موهای سرش می کند و این کار را آنقدر ادامه می دهد تا تنش و اضطرابش کاهش یابد..............